توي تنهايي نشستم با همه تلخي روزا
با همه خاطره ها و با همه اميد فردا
توي تنهايي نشسته مرغ غمهاي شب تو
گريه هاي بي صدايي، اشكاي غم جدايي
ميرم و ميرم تا فردا ،با يه دنيا آرزو ها
با يه عالمه گلايه واسه فرداي من و ما
با تو هيچكس نميتونه پابزاره تو وجودم
بي تو هم قصه ي فردا قصه ي تلخي سرودن
نمي تونم كه بمونم با نگاه سرد و تنهات
نميتونم كه بمونم دنبال صداي حرفات
من ميرم خدابزرگه ،آسمون صافه و آبي
تناتر از هميشه موندن اشكاي يخي و آبي...